وقتی سواد رسانه اقتصاد را کنترل میکند+فیلم
تاریخ انتشار: ۲۰ خرداد ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۷۹۴۷۰۵۲
به گزارش سرویس وبگردی خبرگزاری صدا و سیما،هرکس مقدار مشخصی پول دارد و همیشه باید انتخاب کند که میخواهد این پول را برای چه کاری خرج کند. منابع دیگر مثل زمان، جای پارک و حجم آبهای زیرزمینی هم از جمله منابع محدود هستند. ناگفته پیدا است که علم اقتصاد، علم مطالعه همین منابع محدود است.
چگونه سواد رسانهای، اقتصاد را مدیریت میکند؟
اقتصاد توجه از ایدههای هربرت سایمون، برنده جایزه نوبل اقتصاد ۱۹۷۸ شروع شده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
سایمون در حوزه علوم اجتماعی از تاثیرگذارترین نظریهپردازان قرن بیستم بود. حوزههای مدرنی از جمله هوش مصنوعی، پردازش اطلاعات، تصمیمگیری، حل مسئله، نظریه سازمانی و سامانههای پیچیده و اقتصاد توجه از مواردی است که سایمون ایدههای نابی در آن مطرح کرده است.
سایمون جوایز ارزشمند بسیاری دریافت کرد. در سال ۱۹۷۸ جایزه به یاد ماندنی نوبل در اقتصاد به خاطر پیشرو بودن وی در تحقیقات تصمیمگیری در سازمانهای اقتصادی به او اهدا شد.
این جمله او که «ثروت اطلاعات، فقر توجه ایجاد میکند.» معروف شده و ایده کلی او را در حوزه اقتصاد توجه نمایان میکند.
در دنیای امروز بدون هیچ محدودیتی اطلاعات و محتوا تولید میشود؛ بنابراین شاید بتوان گفت محتوا حاوی ارزش اقتصادی نیست، زیرا محدودیتی برای تولید اطلاعات و محتوا وجود ندارد.
اما از آنجا که اطلاعات، توجه انسان را مصرف میکند و میزان توجه انسانها محدود است، فراوانی محتوا و اطلاعات موجب میشود که افراد با کمبود توجه مواجه شوند و به دنبال تخصیص بهینه توجه خود باشند. همین موضوع توجه مخاطب را به کالای ارزشمندی تبدیل میکند.
در این شرایط رقابت اصلی در بازار رسانهها تلاش برای جلب توجه مخاطب بیشتر است. مفهوم اقتصاد توجه به این مکانیزمهای رقابتی در بازار جلب مخاطب اشاره دارد.
چگونه سواد رسانهای، اقتصاد را مدیریت میکند؟
سال ۱۳۹۳ فرصتی شد تا دیداری با دکتر محمدحسین ادیب؛ اقتصاددان مشهور و برجسته کشورمان داشته باشم. دکتر ادیب در این دیدار خاطرهای از بحران ارزی سال ۱۳۹۱ برایم نقل کرد که بسیار جالب بود. او میگفت در سال ۱۳۹۱ زمانی که قیمت دلار به شدت رو به صعود بود و فضای رسانهای کشور هم به نفع این صعود بود، برخی از اساتیدی که هم رسانه را میشناختند و هم اقتصاد را، تصمیم گرفتند فضای رسانهای را بشکنند و در این مقطع قرار شد دکتر ادیب با یکی از رسانههای پرمخاطب گفتگو کند و با بیان ادله علمی، از سقوط قیمت دلار خبر دهد.
از قضا پس از گفتوگوی رسانهای دکتر ادیب، سقوط قیمت دلار شروع شد ...
حالا چهار سال از بیان خاطره دکتر ادیب میگذرد و من به این موضوع فکر میکنم که چرا در سال ۱۳۹۷ و در شرایط کنونی کشور، گفتوگوی بسیاری از اقتصاد دانان مطرح و برجسته کشورمان با رسانههای جمعی نتوانسته است حباب بزرگ قیمت دلار و سکه را بشکند؟
وقتی دلیل این امر را ریشهیابی میکنم، میبینم که در آن زمان، با حجم زیادی از کانالهای تقویت کننده شایعات بیاساس در فضای مجازی روبرو نبودیم. در آن زمان شاهد این میزان از اختلافات گروههای مرجع با یکدیگر نبودیم.
در آن زمان جریانی وجود نداشت که به خاطر اثبات عملکرد گذشته خود بخواهد دولت وقت را طوری تضعیف کند که یارای انجام هیچ کاری را نداشته باشد.
اما تمام این دلایل و صدها دلیل دیگر هم نمیتواند توجیه وضعیت نابسمان این روزهای اقتصاد کشور باشد. باید باور کنیم که روز بروز بر تعداد رسانههای غیر حرفهای داخلی و رسانههای حرفهای بیگانه افزوده میشود. رسانههای حرفهای بیگانه، حساب شده دروازه اقتصاد ما را هدف قرار داده اند و رسانههای غیر حرفهای داخلی ناآگاهانه گل به خودی میزنند.
میدانید چرا؟
چون متاسفانه در بازار پیام کشور ایران، تعداد زیادی از مدیران رسانهای و همچنین خبرنگاران، از سواد رسانهای کافی برخودار نیستند.
بارها دیدهام که کانال تلگرامی شبکه بی بی سی فارسی، بسیار دقیق و حساب شده خبری را با هدف ضربه به اقتصاد کشور منتشر میکند و چند ساعت بعد همان خبر را با ادبیاتی مشابه در کانالهای خودی میبینم؛ بنابراین باید این واقعیت تلخ را بپذیریم که بسیاری از مدیران رسانهای و خبرنگاران ایرانی منفعل هستند و برنامهای در حوزه عملیات روانی و مدیریت اقتصاد جامعه ندارند.
علیرغم تمام این احوال و ایرادات بسیاری که بر نحوه مدیریت رسانه ملی، رسانههای جمعی و رسانههای مجازی داخلی وارد است، قصد ندارم مثل بسیاری از منتقدین رسانه فقط شعار دهم و ریشه تمام مشکلات جامعه را متوجه رسانهها سازم. چون معتقدم مخاطب در بازار جهانی پیام نقش اساسی دارد.
در عین حال که باید به اصلاح رسانه از طریق افزایش سواد رسانهای مدیران و دست اندرکاران رسانه توجه کرد، باید برای افزایش سواد رسانهای مخاطبان هم برنامهریزی کرد.
زمانی که مخاطب بداند که رسانهها از چه حربههایی برای افزایش قیمت دلار و سکه استفاده میکنند، آن وقت به این راحتی تحت تاثیر واقع نمیشود. اما موضوع به همین سادگی هم نیست.
حقیقت این است که امروزه محرک اقتصادی، انگیزههای بسیار قوی برای رسانههای حرفهای ایجاد میکند تا پیامهای خود را به شکل کاملا هدفمند به مخاطب عرضه کنند و از سوی دیگر تمام تلاش خود را بکار گیرند تا مخاطب متوجه منافعی که در پشت پرده برای آن رسانه وجود دارد، نشود.
چنین شرایطی، پیچیدگیهای خاص خود را دارد و باعث میشود تا مخاطبی که از سواد رسانهای بالایی برخوردار نیست، تحت تاثیر پیامهای رسانههای بیگانه واقع شود.
به نظر میرسد راه دیگری هم هست و آن این است که بپذیریم سواد رسانهای میتواند اقتصاد را مدیریت کند.
حالا لازم است همچون اقدام خوبی که روزگاری دکتر ادیب انجام داد، گروههای مرجع، هم صدا با هم آن اقدام را تکرار کنند.
بیشتر بخوانید:خیلی از محتواهای اخبار برای خواندن لازم نیست
لازم است تا رسانههای داخلی، بازی ساز باشند و به جای گل به خودی دروازه حریف را نشانه رفته و طراح عملیات روانی برای حفظ منافع ملی باشند.
لازم است تا نهضت آموزش سواد رسانهای با محوریت دانشگاه و با همکاری رسانههای جمعی و سازمانهای مردم نهاد در سطح عمومی دنبال شود. اگر این موارد و موارد مشابه دنبال شود، امیدوارم به زودی سواد رسانه ای بتواند اوضاع و احوال این روزهای اقتصاد جامعه را مدیریت کند.
منابع: خبرگزاری فارس، تجارت نیوز
منبع: خبرگزاری صدا و سیما
کلیدواژه: سواد رسانه اقتصاد توجه سواد رسانه دکتر ادیب قیمت دلار رسانه ها رسانه ای حرفه ای
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.iribnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری صدا و سیما» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۹۴۷۰۵۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
شلوغبازی رسانهای برای دروغپراکنی
جوینوست مولف «چرندنویسی در رسانهها» میگوید که در شلوغ بازیها هدف این است که «به جای انتقال یک داستان منسجم، مخاطب با تعداد زیادی داستان، کاملا گیج شود.»
اصطلاح «شلوغ بازی رسانهای» معانی مختلفی دارد؛ جلب کردن توجه رسانهها به یک موضوع خاص، به ویژه زمانی که هدف، جلب نظر عمومی یا ایجاد حاشیه باشد، یا ارائه تصویری نادرست از واقعیت در اخبار و گزارشها برای گمراه کردن مخاطب از جمله دلایل شلوغ بازی رسانهای است. در ادامه برخی از رایجترین دلایل آورده شده است:
جلب توجه: در دنیای شلوغ رسانهها، سازمانهای خبری همیشه در حال رقابت برای جلب توجه مخاطبان خود هستند. یک راه برای انجام این کار، گزارش اخبار به گونهای است که جنجالی یا هیجان انگیز باشد، حتی اگر کاملاً دقیق نباشد.
افزایش رتبهبندی: رسانهها در حال رقابت برای افزایش رتبهبندی خود هستند. اخبار جنجالی میتواند تعداد بینندگان یا مخاطبان را افزایش دهد، که میتواند منجر به افزایش درآمد از طریق تبلیغات شود.
پیشبرد یک دستور کار خاص: برخی از رسانهها از راهبرد شلوغ بازی برای پیشبرد یک دستور کار خاص یا هدفی مشخص شده، مانند حمایت از یک فرد یا جریان خاص یا برای تخریب و سیاه نمایی استفاده میکنند.
برای مصون ماندن در مقابل شلوغ بازیهای رسانهای و کاهش احتمال فریب خوردن، باید اخبار را از منابع خبری معتبر دریافت کنیم، همچنین با بررسی اخبار از منابع مختلف و بسنده نکردن به یک منبع خبری، تصویری کامل از داستان به دست آوریم.
همیشه در خاطر داشته باشیم که نباید اخبار را کورکورانه قبول کرد بلکه محتوای خبری را با دید انتقادی بررسی کرده و جانبداری رسانهای یا عدم دقت تولیدکننده محتوا را نیز در نظر بگیریم. اگر مطلبی یا تصویری در یک خبر مشکوک به نظر میرسد، قبل از اشتراکگذاری با دیگران، آن را بررسی کنیم.
به عنوان مثال هیاهوی بیبیسی فارسی در ماجرای نیکا شاکرمی برای القای یک سند دروغ، با توجه به تناقضات گزارش این رسانه، در نهایت رسوایی بیبیسی را در پی داشت و باعث تمسخر و کاهش اعتبار این رسانه شد.
در سال ۲۰۱۷ نیز دونالد ترامپ رئیس جمهور وقت ایالات متحده ادعا کرد که رسانهها «دشمن مردم» هستند. این ادعا نمونهای از نحوه استفاده از شلوغ بازی رسانهای برای تضعیف اعتماد به رسانهها و دشوارتر کردن مردم برای دسترسی به اطلاعات دقیق است.
همچنین در سال ۲۰۱۶ یک داستان جعلی در مورد پیتزاگیت، یک حلقه قاچاق جنسی کودکان که توسط مقامات عالی رتبه دموکرات اداره میشود، در رسانههای اجتماعی منتشر شد. این داستان هیچ پایه و اساسی در واقعیت نداشت، اما به طور گسترده توسط برخی رسانهها به اشتراک گذاشته شد. این داستان نمونهای از نحوه استفاده از شلوغ بازی رسانهای برای انتشار اطلاعات نادرست و گمراه کردن مردم است.
در سال ۲۰۲۰ نیز شیوع COVID-۱۹ منجر به افزایش اطلاعات نادرست و شلوغ بازی رسانهای در مورد ویروس و نحوه انتشار آن شد. برخی از مردم ادعا میکردند که این ویروس یک فریب است، در حالی که برخی دیگر بر این باور بودند که توسط دولت چین ایجاد شده است.
این اطلاعات نادرست منجر به سردرگمی و ترس گسترده شد، به نحوی که برخی مردم از اقدامات احتیاطی لازم برای محافظت از خود و دیگران در برابر ویروس خودداری کردند.
منبع: فارس
باشگاه خبرنگاران جوان وبگردی وبگردی